«365 روز: این روز» فیلمی درباره سکس و خرید اسـت. چه کسی رابطه جنسی و خرید را دوست ندارد؟ با درنظر گرفتن این دریچه باریک، منطقی اسـت کـه عاشقانه شهوانی لهستانی «365 روز» ابتدا در سینماها و سپس در نتفلیکس محبوبیت پیدا کرد، جایی کـه بینندگان میتوانستند مهم ترین علایق خودرا در خلوت دنبال کنند.
اما موارد زیر برای فرنچایزی کـه از ان موفقیت غافلگیرکننده نشأت می گیرد، در مخالفت جدی باکیفیت خود فیلمها قرار دارد. شگفتانگیز اسـت کـه چگونه این سری نرمافزار یورو بـه طرز آشکاری « پنجاه سایه خاکستری » را بـه نمایش می گذارد ؛ کـه خود «گرگ و میش» داستانهاي فن تخیلی بـه اندازهاي فوقالعاده منفجر شده اسـت. و این کمترین مشکل این فیلم هاست.
نخستین فیلم «365 روز» در زیر فرضیه فرهنگ تجاوز بـه عنف خود حاوی تکهاي از فانتزی جذاب بود: یعنی ایده دست کشیدن از همه ی تعهدات آزاردهنده و مردان کسالتی کـه زندگی زنان مستقل و پرکار مدرن را پر می کند و بـه شخص دیگری اجازه می دهد.
برای مدتی تصمیم گیری کنید یکسال تقویمی کامل طول نکشد تا دختر معمولی ورشو، لورا «آنا ماریا سیکلوکا» عاشق دون ماسیمو « میشل مورونه » سلطان مافیای ایتالیا شود: مطمئناً؛ او زمانی کـه او در تعطیلات در سیسیل بود، وی را مواد مخدر گرفت و ربود و بـه او قول آزادی داد.
بعد از 365 روز اگر یاد نگرفت کـه وی را دوست داشته باشد. اما مرد شبیه یک مدل لباس زیر بـه نظر می رسد و مانند یک الیگارش روسی خرج می کند. در جهان بینی سطحی بی امان این فیلم، اینها تنها چیزهایی هستند کـه اهمیت دارند.
این باعث می شود دنبالهاي کـه توسط نتفلیکس تولید شده اسـت، «365 Days: This Day»؛ بـه اندازه لورا کـه از اسیر ناخواسته بـه یک زن خانهدار بیحوصله تبدیل میشود، کم کاری انجام دهد. مانند «پنجاه سایه خاکستری»؛ «365 روز» خطوط داستانی را مطابق با هوسهاي عجولانهاش درج می کند و بیرون میآورد.
در پایان آخرین فیلم، بـه نظر میرسید کـه لورا هرگز نمی تواند بـه رویای خود یعنی خرید یک لباس عروسی گرانقیمت – آه، و ازدواج با مردی کـه دوستش دارد «یا حداقل، وی را دریک قایق تفریحی بخورد» زندگی کند.
اما وقتی دنباله فیلم با چرخش دوربین بـه دور لورا و ماسیمو شروع میشود و سعی می کنند لوزههاي یک دیگر را در صخرهاي ایتالیایی شایسته اینستاگرام ببلعند، مثل این اسـت کـه مرگ لورا دریک تصادف آتشین با خودرو هرگز اتفاق نیفتاده اسـت. و هنگامی کـه تشریفات مجلل عروسی مجلل و ماه عسل عجیبوغریب کنار گذاشته شد، «365 روز:
انچه در ادامه میآید یک مرد جدید در زندگی لورا اسـت، باغبان ظاهری ناچو « سیمون سوزینا ». وقتی ناچو با یک کلاه کامیون دار و شلوار جین پاره در حال قدم زدن بـه سمت دوربین معرفی می شود، سخت اسـت کـه نخندید. زمانی کـه این مرد فروتن کارگر دریک کلبه ساحلی لوکس کـه شبیه یک هتل بوتیک در تولوم اسـت، نخندیدن سخت تر اسـت.
«این نکته کلیدی در سبک زندگی “365 روز” اسـت کـه همه ی بـه طور مخفیانه ثروتمند هستند، یا حداقل دارای چشمانی بی عیب و نقص برای طراحی داخلی هستند.» در جایی کـه ماسیمو مسلط و نظارت کننده اسـت، ناچو مهربان و غیر تهدید کننده اسـت. و بـه این ترتیب، وقتی لورا با ماسیمو در حالتی آشکار با سابقش وارد میشود ؛ با ناچو فرار می کند، کـه تا پایان فیلم بـه عنوان پشتیبان عاطفی او خواهد بود.
لورا و ناچو در واقع رابطه جنسی ندارند، اگر چه او مطمئناً در مورد ان خیال پردازی می کند. این بـه این دلیل اسـت کـه مانند «پنجاه سایه خاکستری»؛ «365 روز» یک رویا محافظه کارانه اسـت. بـه صحنههاي نرمافزار مکرر، پر جنب و جوش و کمپیچپیچ نگاه کنید – مانند نسخه قبلی خود، «365 روز: این روز» با برهنگی تمام پیشانی مردانه و زنانه معاشقه می کند – و «365 روز: این روز» در هستهي خود، فروش ان اسـت. ایده ازدواج با یک مرد ثروتمند و بچه دار شدن او.
دراین فیلم بـه تعداد مونتاژهای سکس خرید مونتاژ وجوددارد و همه ی آن ها بـه سبک منحط و بدون مواد تبلیغاتی عطر فیلم برداری شده اند. ساعتهاي گرانقیمت و خودروهاي سریع، لباسهاي مجلسی و اسباببازیهاي جنسی سطحبالا، صبحانههاي لذیذ در بالکن مشرف بـه منظرهاي میلیون دلاری: ماسیمو میتواند همه ی این ها را بـه لورا بدهد، کـه «365 روز: این روز» را بـه یک رمان عاشقانه تبدیل می کند. اگر او فقیر بود، فقط یک متجاوز بود.
60 درصد از «365 روز: این روز» از مونتاژ آرمانی و/یا وابسته بـه عشق شهوانی تشکیل شده اسـت. اما وقتی نوبت بـه پر کردن ان 40 درصد دیگر میرسد، فیلم ان حس خوبی را ندارد کـه بـه یک درگیری ساده بین پسر بد و پسر خوب بچسبد.
دوقلوهای همسان کوک شده، خانوادههاي مافیایی متخاصم، و ناتوانترین دو نفر شرور این طرف تیم راکت در «پوکمون»؛ همگی در خط داستانی ساختهشده نقش دارند، کـه بـه اوج اکشن بیکفایتی ختم میشود. مشخص نیست کـه مافیا دقیقاً در «365 روز: این روز» چه می کند. بیشتر بـه نظر می رسد کـه انها در مهمانی ها در گوش یک دیگر زمزمه می کنند و فرض می شود کـه ورزش می کنند. «آیا این شرط اسـت کـه همه ی مافیوهای سیسیلی زیر 60 سال دارای شش بسته باشند یا فقط یک جایزه؟»
در مورد اجراها، حالا چرا حرف ها را خرد میکنیم؟ همه ی آن ها ترسناک هستند. اما «تسکین کمیک» ارائه شده توسط BFF هاي لورا و ماسیمو، اولگا « ماگدالنا لامپارسکا » و دومنیکو « اوتار سارالیدزه »؛ بـه ویژه چنین اسـت.
و بـه همان اندازه کـه خندیدن بـه دیالوگ هایي کـه بـه زبان اصلی فیلمنامه نویسان نوشته شده اند ناپخته اسـت، موفق باشید وقتی اولگا فریاد میزند: «نمیتوانم آرام شوم! من لهستانی ام!” موسیقی بـه همین ترتیب سرگرمکننده اسـت، یک ترکیب آرند بیشکل ملایم کـه بـه اندازه کافی بـه نظر میرسد، مانند چیزی کـه ممکن اسـت از بلندگو دریک فروشگاه فست مد بشنوید.
“365 روز: این روز” بـه سختی یک فیلم اسـت. این شناسه ورشکسته عاطفی سرمایه داری متاخر اسـت، یک میاسم مرگ مغزی از رابطه جنسی طراحی شده و دعوای مزخرف کـه توسط حرص و آز و خشونت بـه عنوان اشتیاق بـه تصویر کشیده می شود.
این بیماری دقیقاً در سطح «365 روز» بود. اما اگر چه بیشتر وانیلی اسـت، “365 روز: این روز” موذیانه تر اسـت، زیرا استدلال می کند کـه اهداف – کالاهای لوکس گرانقیمت، گونه هاي باسن مجسمه سازی شده – وسیله را توجیه می کند – آدم ربایی، اجبار، زن ستیزی. اینبار، لورا دارد خودرا عینیت می بخشد. بـه نوعی، این حتی بدتر اسـت.